شـ ـــهیــ ــد گـــ ــمـنــ ـام قـ ـطـعــه 53

اشعار مذهبی عبدالحسین مخلص ابادی

شـ ـــهیــ ــد گـــ ــمـنــ ـام قـ ـطـعــه 53

اشعار مذهبی عبدالحسین مخلص ابادی

مشخصات بلاگ

عشق تو بود دلیل سرودنم.........

عبدالحسین مخلص آبادی

: instagram.com
abdolhosein_mokhlesabadi

بایگانی

۴ مطلب با موضوع «حضرت زهرا» ثبت شده است

چون خدا نیک ترین خلق بشر داد به ما

از می کوثری اش نور بصر داد به ما

سیزده روز رجب رفت که غم سر آمد

پیش از این گریه برای تو ثمر داد به ما

ما چهل روز پس از رفتن تو سینه زدیم

تا خدا از کرمت روز پدر داد به ما

خنده ی ماه رجب مرحمت فاطمه است

مرحمت کرد و خدا قرص قمر داد به ما

روزه داریم که از روضه نیفتیم شبی

روضه تکمیل نشد اشک سحر داد به ما

هنری نیست مرا غیر گدایی شما

شکر حق بر سر بازار هنر داد به ما

نیستم عاشق اگر خون ندهم پایت لیک

مادرم فاطمه آنروز جگر داد به ما

تو صراطی که قدم جای قدمهات نهم

اینچین بود صراطی که گذر داد به ما..

عبدالحسین

احوال بیت ما دو نفر گریه آور است

در هردوشان تصور در گریه آور است

در بیت منقوافی مادر، کلون در

در بیت تو غرور پدر گریه آور است

در بیت من، سقیفه و بیعت،به بیت تو

یک امت و هجوم و خطر گریه آور است

.

.

تاریکی دو بیت و سکوت غریب ها

شرح خسوف قرص قمر گریه آور است

وقت غروب بیت من و بیت مرتضی ست

وصف جدایی دو نفر گریه آور است...

 

عبدالحسین

چکید اشک دو چشمم به روی عکس بقیع

دوباره حال و هوای زیارتی دارم

به این گدای شکسته هنوز امیدی هست

دلم خوش است شه با کرامتی دارم 

برای عرض عیادت رسیده ام آقا

سلام حضرت آقای با کرامت ها

تو از تصور من هم شکسته تر هستی

چه ساده می شکند در مدینه حرمت ها

 

سلام لنگر هفت آسمان٬امام خدا

پس از علی تو بر این شهر سرد تابیدی

چهل بهار پس از کوچه زندگی کردی

تو داغ مادر قامت خمیده را دیدی 

تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی

 

میان کوچه کسی هتک حرمتی بکند

به مادری که خداوند کوثرش خوانده

کسی لگد بزند یا جسارتی بکند

به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید

ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید

چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت 
پریدی از سر جایت ولی قدت نرسید

هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ

تو با تمام تصاویر دردسر داری

نگاه کردم و دیدم نوشته یا زهرا(س

به روی لخته ی خونی که از جگر داری


عبدالحسین

پیرمردی به زمین خورد و صدا زد زهرا(س)


وقت برخواستنش از دل و جان گفت حسن(ع)